فكّ عقدة المشاعر
فكّ عقدة المشاعر
أحيانًا يتجسد ثقل التجارب السلبية داخلنا على شكل "عُقَد" عاطفية. وهي حالات تعيق رفاهيتنا وإمكاناتنا الإنسانية. فكيف نتصرف في مثل هذه الحالات؟

العديد منا يحمل عبء المواقف غير المنتهية التي تذوب فينا كما يذوب القصدير. عندها تصبح الحياة مؤلمة، تبطئنا وتشوه رؤيتنا للواقع. نرى كل شيء بدرجات أكثر من الرمادي، نفتقد الحافز وحتى عقولنا تجد صعوبة في التفكير بوضوح واتخاذ القرارات. والحقيقة أنه، في المتوسط، يكون من الصعب علينا التعامل مع هذا العالم النفسي. فالتعبير بالكلمات عما نشعر به يعني منح ما يحدث لنا مساحة ووجودًا. ومع ذلك، كثيرًا ما نختار كبت أو تجنب كل شعور نحسه، خاصة إذا كان ذا طابع سلبي. فخيبات الأمل والمخاوف والأحزان والضيق تُترك في “درج الفوضى” في أعماق العقل.كذلك، يظهر في الوقت الحاضر ظاهرة أصبحت أكثر شيوعًا. فعندما تؤلمنا الحياة، نفضل أن نلهي أنفسنا ونهرب من الواقع. هذه الاستراتيجية غير الناضجة تقوّي العقد أو العوائق العاطفية. في أيامنا هذه، يُعدّ الهاتف المحمول ووسائل التواصل الاجتماعي وكل ما تقدمه لنا التكنولوجيا الحديثة بمثابة مخدرات مليئة بالمحفزات، تُمكّننا من الهروب مؤقتًا مما يقلقنا.الأمتعة العاطفية التي لا نعتني بها تترك فينا آثارًا جسدية وعقلية. يجب أن نُنمّي استراتيجيات مناسبة لفهم كل إحساس وشعور وتجربة وتنظيمها وتوجيهها. لنحلّل ذلك.
«لا أريد أن أكون تحت رحمة مشاعري، بل أريد أن أستخدمها، وأستمتع بها، وأسيطر عليها».
هكذا يمكنك فكّ العقد العاطفية
نحن نفهم العقد العاطفية على أنها مجموعة من المشاعر والأحاسيس النفسية-الجسدية غير المنظَّمة التي تبقى في داخلنا. ويكمن أصلها في تجربة أو عدة تجارب سلبية لم نواجهها. كذلك، نستخدم تشبيه «العقدة» لسبب وجيه، لأن ما لم يُدار بشكل صحيح يعيق ويعرقل الرفاهية. فهناك شيء عالق يؤثر فينا على المستوى العاطفي والمعرفي والسلوكي.بالإضافة إلى ذلك، من الشائع أن نحمل هذه الحقيقة النفسية لسنوات، بل وحتى لعقود. فآثار الانفصال العاطفي يمكن أن تبقى معنا نصف العمر، وكذلك أي مأساة في الطفولة. التوقعات المحبطة، خيبات الأمل، الأخطاء أو الخلافات مع الأحباء يمكن أن تستقر في زاوية من العقل لتقطر معاناة مستمرة ولكن صامتة. وعادةً ما يكون أصل هذه الاضطرابات في الماضي، إذ تتحول إلى عقد لأننا بدلًا من مواجهة تلك المشاعر نقمعها ونوجّه أنظارنا إلى أمور أخرى. نفترض أن الزمن يشفي ويكوي الجراح ويمحو ما يؤلمنا. ومع ذلك، توضح لنا دراسة أجرتها الجامعة الوطنية المفتوحة إنديرا غاندي في الهند تفصيلاً مهمًا.الكبت العاطفي له تأثير خطير على الصحة، وغالبًا ما يؤدي إلى الاكتئاب. فماذا يمكننا أن نفعل إذن لفكّ أو تحرير تلك العقد العاطفية؟
"لا يمكن فكّ عقدة من دون معرفة كيف تمّت صناعتها."
راقب، اشعر وتعرّف
هناك أمر يجب أن تضعه في اعتبارك: أنت لست مشاعرك. لست حُزنك، ولا يأسك، ولا غضبك؛ أنت الشخص الذي يحتوي هذه الحالات العاطفية، والذي يستطيع تنظيمها. ولتوضيح ذلك بمثال: أنت الزجاجة التي تحتوي على مشروب مكوَّن من العديد من المكونات. والأهم هو أن تفهم ما العناصر التي يتكوَّن منها ذلك "السائل".برای این کار لازم است که این بار از آنچه دردناک است فرار نکنی و با آنچه بدنت و ذهنت به تو میگویند همنوا شوی. به هر احساسی حضور بده و آن را با نامش صدا بزن: «اینجا نفرت است، ناامیدی، خشم، اضطراب، غم و ...».به یاد داشته باش که احساساتت به تو اطلاعاتی دربارهٔ آنچه بر تو میگذرد میدهند و کلید گشودن گرههای عاطفی هستند.
تأیید و تخلیه کن: هر احساسی که تجربه میکنی مجاز است.
تو اکنون بطری احساساتت را گشودهای و آنها را در برابر خود داری. درست است که این حس خوشایند نیست، باز کردن زخمهای گذشته و دیدن از چه ساخته شدهاند آسان نیست. با این حال، لازم است هر احساسی را بپذیری و اجازه دهی آن را احساس کنی. آنها به دلیلی در وجودت هستند؛ آنها را سرکوب نکن، به دنبال راههای فرار برای پنهان کردن رنجت نباش. بپذیرشان و از ابرازشان نترس، گریه کن، بیانشان کن… هر آنچه احساس میکنی مجاز است. خودت را به خاطر احساس غم زیاد، خشم، ترس یا ناامیدی سرزنش نکن.
احساساتت را پردازش کن، بپذیر و آن بخش از داستان زندگیت را در خودت ادغام کن.
گرههای عاطفی، بارِ داستانهای حلنشدهی گذشتهاند؛ تکههایی که ترجیح دادهای فراموششان کنی یا از ذهنت دور برانی، اما با این حال همچنان در درونت زنده ماندهاند و آرامشت را بر هم زدهاند. اکنون زمان آن رسیده است که آن تجربهها را در روایت زندگیت جای دهی، اما این بار با نگاهی سالمتر، شجاعانهتر و تابآورانهتر.با خودت با مهربانی، محبت و عشق سخن بگو و به آن تجربیات معنای دیگری بده. درست است که آنها برایت درد بههمراه داشتند، اما تو دیگر آن شخص گذشته نیستی؛ تو کسی هستی که توانایی پشت سر گذاشتن گذشته و حرکت شجاعانه به سوی اکنون را دارد.
برای درمان گرههای عاطفی، باید از افکاری سالمتر استفاده کنیم.
ذهن ما مملو از خطاهای شناختی است که گرههای عاطفی را تشدید میکنند. گفتن جملاتی مانند «باید شجاع باشم و صفحه را ورق بزنم»، «باید جلو بروم و همه چیز را فراموش کنم»، یا «باید قوی باشم و این حرفهای بیفایده را کنار بگذارم» تنها رنج ما را بیشتر میکند. بهکار بردن تفکری سالمتر یعنی اینکه با احترام با خود صحبت کنیم، بدون آنکه احساساتمان را بیاعتبار کنیم. هیچکس بهخاطر پذیرفتن اینکه زخمی شده ضعیف یا ناقص نیست. همینطور، اجازه دادن به خود برای آسیب دیدن، رنج کشیدن از دردها و تخلیهی احساس خشم یا ناامیدی، نشانهی ضعف نیست. هوش واقعی در این است که به هر احساس حضور دهیم، پیام آن را درک کنیم، اجازه ندهیم ما را با خود ببرد و یاد بگیریم آن را تنظیم کنیم.